اخرین پناه...
آخرین پناهم را هم ویران کردهام. در سرم زمزمهای خستگیناپذیر ملامتم میکند، آدمها ملامتم میکنند و گریختنم را نشانی از بزدل بودن میدانند. اما هیچکس نمیداند، _ حتی تو عزیزدلم _ که شانههایم بخاطر غبارِ ویرانیِ پناهم چطور فروافتاده و سنگین است.
آیا آنکه مرا سرزنش میکند، میتواند بماند و فراموش کند که سرانجامش ماندن زیر آوار آخرین پناهش است؟
+ نوشته شده در چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲ ساعت 2:16
توسط نسترن قاسمی
|