دیشب با قلبی شکسته خوابیدم و امروز جنگیدم، به معنای واقعی جنگیدم، با قلبِ سنگین بیدار شدم، با قلبِ سنگین لقمه هایم را قورت دادم،با قلبِ سنگین آماده شدم، لباس های مرتب پوشیدم، بهترین عطرم را زدم و با چهره ای آراسته از همیشه سر کار حاضر شدم. :)

🌪️

مرا آتشی سوزانده‌ است که تو ندیده‌ای، رنجی به فروپاشی رسانده که هرگز احساسش نکرده‌ای. مرا شکستند و تو دست‌هایت را بر گوش‌هایت فشردی، تا مبادا آزرده‌خاطر شوی. تو از این ویرانه دور شدی که غبارِ غمش روحت را لمس نکند. حالا در این ویرانه، چه‌ چیزی را جست‌و‌جو می‌کنی؟